راههای رسیدن به سلامت روانی و عوامل بازدارنده از مشکلات روحی چیست؟
یک روز صبح از خواب بیدار میشوید و احساس خوبی نسبت به زندگیتان ندارید، همهچیز خستهکننده به نظر میرسد، عصبی هستید و اندوهی وجودتان را در برگرفته است. همه اینها نشانههایی از قرارگرفتن در موقعیتی است که سلامت روانی شما به خطر افتاده است، گاهی تنها در فرصت کوتاهی چنین شرایطی را احساس میکنید، گاهی هم طولانیمدت. این شرایط بر تفکر، روحیه و رفتارتان تاثیرگذارند و توانایی روزانه شما در انجام کارها ، کنترل استرس، اننخاب سالم و ارتباط با دیگران را تحتالشعاع قرار میدهد.
اهمیت سلامت روان
شاید اهمیت سلامت روانی نیاز به توضیحی نداشته باشد اما آگاهی و شناخت درست مشکلات روحی موضوعی است که باید از کلیشهها آن را خارج کرد. افراد مبتلا نباید علائم خود را بدلیل برچسبهای دیگران مخفی کنند و نگاهی اشتباه که دیگران به آنها دارند را بپذیرند. دلیل آن هرچه باشد از مشکلاتی که از مدیریت مالی ناشی میشوند گرفته تا مسائلی شخصی و عاطفی همه میتوانند در سلامت شما نقش ایفا کنند.
عوامل شکلدهنده بیماری روانی
نمیتوان نسخه مشخصی برای مشکلات روانی پیچید زیرا برخی از این اختلالات دلیل ثابتی ندارند و مجموعهای از عوامل در کنار هم ریسک این دسته از بیماریها را افزایش میدهند. از جمله:
- تجارب ناگوار زندگی (کودکآزاری، تجاوز، شاهد خشونت بودن و …)
- ابتلا به بیماریهای مزمن مانند سرطان و دیابت
- عوامل بیولوژیکی مانند ژنها یا عدم تعادل شیمیایی در مغز
- استفاده از الکل
- کم دوست داشته شدن
- احساس تنهایی و انزوا
سلامت روانی چیست
شرایطی که فرد به لحاظ شناختی، رفتاری و عاطفی دچار اختلال شود، گاهی میتواند نتیجه مشکلی جسمی باشد و گاهی شرایطی مانند استرس، افسردگی و اضطراب زمینهساز مشکلات روحی است. توجه به سلامت روانی و جسمی به یک اندازه اهمیت دارد و در طولانی مدت خطر ابتلا به سکته، دیابت نوع ۲ و بیماریهای قلبی را افزایش میدهد.
این روزها مشکلات اقتصادی، مراقبت از بیماران، ساعات طولانی کار و خواستههایی که فراتر از توانایی و منابع در دسترس است را میتوان از عوامل عمده تغییر در سلامت روانی عموم جامعه دانست.
تعریف مفهومی سلامت روانی و علائم احتمالی اختلال
هرکسی فارغ از سن، جنسیت، درآمد و قومیت در معرض خطر ابتلا به سلامت روان است. شرایط اجتماعی و مالی، انتخاب سبک زندگی و عوامل بیولوژیکی عمده دلایل ناتوانی هستند که تعادل زندگی را برهم میزنند.
درواقع هیچ آزمایش فیزیکی یا اسکنی نیست که با اطمینان ۱۰۰درصد نشان دهد که شما مبتلا هستید یا خیر. با این حال نشانههای زیر را برای بررسی باید در نظر گرفت:
- کنارهگیری از دوستان، خانواده و همکاران
- اجتناب از فعالیتهایی که معمولاً از آنها لذت میبرید
- خیلی زیاد یا کم خوابیدن
- خوردن زیاد یا خیلی کم
- احساس ناامیدی
- داشتن انرژی کم به طور مداوم
- احساسات منفی
- گیج بودن
- عدم توانایی در انجام کارهای روزمره، مانند رفتن به محل کار یا پختن یک وعده غذایی
- داشتن افکار یا خاطرات مداوم که مرتباً ظاهر میشوند
- فکر کردن آسیب رساندن به خود یا دیگران
- شنیدن صداهایی در ذهن
- تجربه توهم
تعریف سلامت روان از نظر بهداشت جهانی
اینکه شما در وضعیت رفاهی قرار بگیرید که تواناییهای بالقوه خود را بشناسید، با فشارهای طبیعی زندگی کنار بیایید، فعالیتی مفید داشته باشید و به پیشرفت جامعه کمک کنید؛ تعریفی است که میتوان از شخصی با سلامت روان داشت.
سازمان بهداشت جهانی تاکید میکند که سلامت روانی بیش از نبود اختلالات روانی یا ناتوانی کامل است، باید به عنوان فردی فعال در جامعه حضور داشته باشید و از سلامتی و شادی مداوم خود مراقبت کنید.
تلاش این سازمان در دستیابی به دو هدف زیر با تعهد به اخلاق، حقوق بشر و برابری است:
- از بین بردن فاصله میان افراد نیازمند به کمک و کاهش تحمل اختلالات روانی بطور بینالمللی
- افزایش سلامت روانی و ارتقای سطح بهداشت
حفظ و نگهداری سلامت روانی بصورت فردی و جامعه در سراسر جهان اهمیت ویژهای دارد. طبق آمارها در ایالات متحده آمریکا، تقریبا از هر ۵ بزرگسال، هر ساله یک نفر د چار مشکلات روحی میشود. در سال ۲۰۱۷ حدود ۱۱.۲ میلیون بزرگسال دچار وضعیت روانی شدید بودند.
تعریف سلامت روانی در روانشناسی
احتمالا کسی را میشناسید که در دورانی از زندگیاش بیماری روانی را تجربه کرده باشد. نگرشهای منفی و سؤتفاهمهای بسیاری در این باره وجود دارد که افراد را وادار به پنهان کردن و نادیده گرفتن مشکلات میکند. این تفکر اشتباه تا جایی ادامه پیدا میکند که مبتلایان احساسی چون لکهدار شدن دارند و به دنبال کمک نخواهند بود. مهارت کنترل خشم و مواردی از این دست میتوانند با تکنیکهایی به دست میآیند.
درمان، بهداشت و سلامت روانی
برای مدیریت مشکلاتی که منجر به اختلالات روانی میشوند روشهای متفاوتی بکار میروند که بسیار فردی است. راهکاری که بر روی شخصی جواب میدهد ممکن است بر دیگری تاثیری نداشته باشد. استراتژیهای درمانی که عموما موفقیت بیشتری دارند ترکیبی از گزینههای مختلف هستند. این درمان میتواند شامل موارد زیر باشد:
- روان درمانی یا درمانهای گفتاری (تشخیص ریشه بیماری و ایجاد الگوهای فکری سالم)
- درمان دارویی (تشخیص علائم و افزایش جذب مواد شیمیایی سطح هورمونهایی مانند سروتونین)
- خودیاری (تشکیل شبکهای از دوستان یا خانواده برای بهبودی یا مراقبه و ذهنآگاهی)
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.